سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جامعه شناختی فرهنگ دینی
 
قالب وبلاگ

گل تقدیم شماسلامٌ قولاً من ربِّ الرحیمگل تقدیم شما

  «از جانب پروردگاری مهربان [به آنان] سلام گفته می شود»

 سلام ...در آغازین سخن آرزو می کنم این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا را در روز محشر بشنوید.

سلامی که روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت، شادی و معنویت می بخشد، که به هیچ نعمتی برابر نیست، آری شنیدن ندای محبوب، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف سر تا پای بهشتیان را غرق سرور می کند، که یک لحظه آن برتمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد. از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله روایت شده: «درهمان حال که بهشتیان غرق در نعمت های بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می شود؛ نور لطف خداوند که برآنها پرتو افکنده است. پس ندایی بر می خیزد که «سلام بر شما ای بهشتیان» نظرلطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز او غافل می شوند، و همه نعمت های بهشتی را درآن حال به دست فراموشی می سپارند.



برچسب‌ها:
[ یادداشت ثابت - شنبه 91/3/7 ] [ 10:42 صبح ] [ م.نظری ]

 

مقدّمه
فعالیت اقتصادی و کار و تلاش، همواره قرین زندگی زنان بوده است. زنان در طول تاریخ، علاوه بر انجام کارهای خانه، همیشه همگام با مردان به فعالیت هایی مثل کشاورزی و دام داری اشتغال داشته و از این طریق، بخشی از هزینه خانواده را بر دوش کشیده و به اقتصاد خانواده کمک می کرده اند. اما در زمان های گذشته، فعالیت های یاد شده نظیر سایر کارهایی که زنان در خانه انجام می دادند، کارِ خانه به شمار می رفته و در مقابل آن مزدی به زن پرداخت نمی شده است.
با حرکت جوامع به سوی دستاوردهای تمدن جدید و تبدیل کارگاه های خانگی و کوچک به کارخانه و جای گزینی ماشین به جای نیروی انسانی، اشتغال زنان به فعالیت های اقتصادیِ بیرون از خانه، طی چند دهه اخیر، اهمیت ویژه ای یافته است؛ به گونه ای که در حال حاضر مشارکت اقتصادی و اشتغال زنان به فعالیت اقتصادی در بیرون خانه، یکی از مسائل مهم و مطرح زنان در جامعه امروز ماست. نظر به اهمیت موضوع و شبهات و اشکالاتی که در زمینه کارِ زنان در مراکز عمومی مطرح شده و آراء و دیدگاه های مختلفی را پدید آورده است، این نوشتار به بررسی این مسئله از دیدگاه آیات پرداخته و از چند شاهد روایی نیز مدد جسته است.
واژگان محوری
کار: «کار» در لغت، به معنای تلاش و کوشش و فعالیت، و در اصطلاح اقتصادی، یکی از عوامل تولید است. دانشمندان علم اقتصاد در تعریف کار گفته اند: «نیروی کار یکی از عوامل عمده تولید و متشکّل است از اعمال قوّه فکری یا دستی که در برابر آن مزد، حقوق، معاش، یا حق الزحمه کار و کسب گرفته می شود.»(1) بر اساس این تعریف، فعالیتی که در برابر آن مزد پرداخت نشود کار محسوب نمی شود. به همین سبب، کاری که زنان در خانه انجام می دهند فعالیت اقتصادی به شمار نمی آید و زنان خانه دار در جمعیت غیر فعّال و بیکار قرار می گیرند.(2)
اشتغال: در فرهنگ نامه های اقتصادی، «اشتغال» به معنای مشغول بودن به کار تعریف شده است.(3) بنابراین تعریف، هرگونه فعالیتی که انسان، اعم از زن یا مرد، در خانه یا بیرون از خانه انجام دهد اشتغال است. اما برخی از اقتصاددانان قید مزد و پاداش را نیز بر تعریف اشتغال افزوده و بیان داشته اند: اشتغال مشغول بودن به کاری است که پاداش و مزد در برابر آن وجود داشته باشد. بر اساس این تعریف، مفهوم «اشتغال» محدودتر شده و فقط شامل کارها و فعالیت هایی می شود که در قبال آن دستمزدی پرداخت شود. اما تلاش هایی که مجانی صورت می گیرند مثل برخی از کارهای زنان در خانه، مشمول اشتغال نخواهند بود. مقصود از اشتغالِ زنان در اصطلاح رایج، همین معناست.
محل بحث
کار زنان در دو عرصه مطرح است: یکی در عرصه خصوصی و فعالیت هایی که زنان برای سامان دهی منزل در داخل خانه انجام می دهند؛ مانند پخت و پز، شست وشو، رفت و روب و رسیدگی به همسر و فرزندان که از دیرباز به عنوان کارِ خانه شناخته شده اند؛ دوم کار در عرصه عمومی و اجتماعی که از آن به «کار بیرون» تعبیر می شود. چنانچه گفته شد، واژه های «کار» و «اشتغال»، در اصطلاح رایج کنونی، شامل فعالیت هایی که زنان در خانه انجام می دهند نمی شود.(4) در نتیجه، تلاشی که زنان در خانه برای سامان دهی کانون خانواده انجام می دهند مثل بچه داری زن در داخل خانه، فعالیت اقتصادی به حساب نمی آید.(5) بحث ما در این مقاله بیشتر در ارتباط با نوع دوم از کار است؛ زیرا آنچه امروزه به عنوان یک مسئله مطرح است و موافق و مخالف در ارتباط با آن در کتاب ها و مقالات به بحث و بررسی می پردازند، اشتغال زنان به کار و فعالیت در مراکز تولیدی و خدماتی و اداری در بیرون از خانه است.
سؤال اصلی این است که آیا زنان می توانند همانند مردان در عرصه اجتماعی، فعالیت اقتصادی داشته باشند، یا تلاش در عرصه اجتماعی، و کار و تولید و تجارت و بازرگانی و ارائه خدمات عمومی، ویژه مردان است؟ در پاسخ به این پرسش، دیدگاه های متفاوتی ارائه شده اند. این نوشته به بررسی این مسئله از دیدگاه وحی می پردازد.
شواهد قرآنی بر جواز فعالیت های اقتصادی زنان
واژه های «فعل»، «عمل» و «کسب» در قرآن به معنای کار و تلاش هستند، اما معمولاً به معنای اقتصادی آن که خصوص فعالیتی است که برای تحصیل درآمد انجام می گیرد و در برابر آن مزدی پرداخت می شود به کار نمی رود؛ برای مثال، واژه «فعل» و مشتقّات آن قریب 108 بار در قرآن به کار رفته اند که در هیچ یک از آن ها مراد از «فعل» کار اقتصادی و تلاش مادی نیست. واژه «عمل» و مشتقّات آن قریب 360 مورد در آیات آمده اند که بیشتر آن ها به معنای تلاش اخروی است. تنها در برخی از آیات به معنای تلاش مادی به کار رفته اند؛ مثل:
«أَمَّاالسَّفِینَةُ فَکَانَتْ لِمَسَاکِینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ»(کهف: 79)؛ اما آن کشتی مال گروهی از مستمندان بود که با آن در دریا کار می کردند.
«وَ مِنَ الشَّیَاطِینِ مَن یَغُوصُونَ لَهُ وَ یَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذَلِکَ»(انبیاء: 82)؛ و گروهی از شیاطین برای او (حضرت سلیمان) غوّاصی می کردند و کارهایی غیر از این نیز برای او انجام می دادند.
«وَ مِنَ الْجِنِّ مَن یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ» (سبأ: 11)؛ و گروهی از جن پیش روی او (حضرت سلیمان) به اذن پرودگارش کار می کردند.
واژه «کسب» نیز 67 بار در قرآن به کار رفته، ولی معمولاً به معنای کار اقتصادی نیست. تنها در یک مورد در آیه «للرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ ممّا اکْتَسَبْنَ» (نساء: 32) (مردان را نصیبی است از آنچه به دست می آورند و زنان را نصیبی) به معنای تلاش مادی و کسب درآمد استعمال شده است که می توان برای اثبات مشروعیت فعالیت اقتصادی زنان به آن استناد کرد؛ زیرا اگر کار کردن برای آنان مجاز نبود، آیه شریف آنان را مالک دست رنج خود قرار نمی داد. بنابراین، واژه های «فعل»، «عمل» و «کسب» در این آیات غالبا به معنای کار مادی نیستند و در آیاتی هم که به معنای تلاش مادی آمده اند معمولاً نمی توانند در این موضوع، مشکلی را از میان بردارند. در نتیجه، هرچند معنای لغوی این واژه ها «کار» است، به ویژه لفظ «عمل» که در کتاب های عربی امروز به معنای تلاش اقتصادی به کار می رود، اما در بحث قرآنی نمی توانیم برای اثبات یا رد اشتغال زنان، به این آیات استناد کنیم.
آیات دیگری که در این موضوع می توانند ما را یاری دهند آیاتی هستند که واژه های به کار رفته در آن ها به صراحت، به معنای کار نیست، اما به دلالت التزامی، معنای کار و تلاش مادی از آن ها استفاده می شود. این آیات را می توان در چهار گروه بررسی کرد:
نخست، آیاتی که انسان ها را به وفای به عقد موظف کرده است؛
دوم، آیاتی که کار و تلاش مادی را برای انسان ها مجاز دانسته است. در این آیات، بیشتر از واژه ترکیبی «ابتغاء فضل» استفاده شده است؛
سوم، آیاتی که برخی از معاملات را حلال و برخی را حرام کرده است؛
چهارم، آیاتی که می توان از آن ها برخی از اشتغالات خاص را استفاده کرد.
گروه اول: آیات وفای به عقد
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ» (مائده: 1)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، به پیمان ها و قراردادها وفا کنید. «وَفی» و«اَوْفی» هر دو به معنای تمام کردن و کامل کردن است.(6) «عقود» جمع «عقد» به معنای بستن و گره زدن چیزی به چیز دیگر است.(7) این واژه گرچه در اصل، برای امور محسوس وضع شده، اما در انواع معاملات و پیمان های غیر محسوس، که نوعی از بستن و گره زدن در آن ها لحاظ شده است، به کار می رود.(8)
جمله «اوفوا بالعقود» امر است و انسان ها را به وفا کردن به هر چیزی که به آن «عقد» گفته شود، امر کرده است. این آیه از دو جهت فراگیر است: نخست از جهت مصداقِ عقد؛ زیرا در آن عقد خاصی ذکر نشده است. بنابراین، هر گونه معامله و پیمانی را که شرعیت آن از سوی شارع رسیده باشد، شامل می شود، خواه از عقود لازم باشد مثل بیع و اجاره و مزارعه و مساقات یا از عقود جایز مثل قرض و ودیعه. دوم از جهت مخاطب که زن و مرد را شامل می شود. نه در این آیه و نه در هیچ آیه دیگری حکم وفای به عقد به گروه یا صنف خاصی منحصر نشده است. بنابراین، بر زن و مرد واجب است که به پیمان ها و قراردادهای خود از هر نوعی که باشند وفا کنند. استفاده مشترک زن و مرد در وجوب وفای به عقود شرعی، به اندازه ای روشن بوده است که فقیهان در سراسر فقه، برای لزوم وفای به عقد به این آیه استدلال کرده و در هیچ موردی از دخالت جنسیت در الزام آیه شریفه، بحثی نکرده اند. دیده نشد که فقیهی تردید کرده باشد در اینکه اگر زنی عقد اجاره یا بیع یا مضاربه و یا هر عقد مشروعی با دیگری امضا کرد لازم الوفا است و باید به آن پایبند باشد. این سخن بدان معناست که حکمی که در آیه بیان شده میان مرد و زن مشترک است. لازمه این دستور مشترک آن است که همچنان که مردان می توانند پیمان تجاری و بازرگانی داشته باشند یا با کسی عقد اجاره ببندند و خود را اجیر کنند، زنان نیز می توانند. اگر زن نمی توانست در هیچ قرارداد تجاری و بازرگانی شرکت کند یا مثل صغار، هیچ گونه معامله ای برای او جایز نبود، وجوب وفای به عقد به طور مطلق، برایش معنا نداشت. در حقیقت، از او عقدی محقق نمی شد تا لازم الوفا باشد. بنابراین، لزوم وفای به عقود و اشتراکِ زن مرد در این خطاب، دلیل بر جواز مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی و تحصیل درآمد از طریق اجاره یا تجارت وبازرگانی و عقود شرعی دیگر است.
بلی، «اوفوا» صیغه مذکر است، اما دلیل بر اختصاص این حکم به مردان نیست؛ زیرا روش قرآن در بیان احکام مشترک میان مرد و زن، بر خطابِ مذکر است. برای مثال، شکی نداریم که اقامه نماز و پرداخت زکات که با خطاب مذکر در آیه «وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ» در موارد متعددی از سوره بقره(9) به طور مکرّر و در برخی از سوره های دیگر، آمده و وجوب روزه ماه رمضان که در آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»(بقره: 183) بیان شده، برای زنان و مردان است. آیا می توان معتقد شد در این آیات، به دلیل آنکه خطاب در «اقیموا» و «آتوا» و «الذین آمنوا» و «علیکم» به صیغه مذکر است، وجوب نماز و زکات و روزه به مردان اختصاص دارد؟
گروه دوم: آیات تحلیل و تحریم برخی از معاملات
آیه «أَحَلَّ اللّهُ الْبَیْع» (بقره: 275) (خدا بیع را حلال کرد) خرید و فروش را، که نوعی کسب و تلاش اقتصادی است، حلال کرده. آیات «حَرَّمَ الرِّبَا»(بقره: 275) (ربا را حرام کرد.)؛ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکُلُواْ الرِّبَا أَضْعَافا مُّضَاعَفَةً» (آل عمران: 130) (ای کسانی که ایمان آورده اید، ربا را چند برابر نخورید.) و آیات فراوان دیگر(10) با تعبیرهای گوناگون؛ به مبارزه با ربا برخاسته و ربا خواری را، که راهی برای تحصیل درآمد و افزایش سرمایه است، ناروا دانسته اند.
آیات مزبور، به طور مطلق، جنس بیع را حلال، و جنس ربا را حرام کرده اند. از سوی دیگر، آیه یا روایتی که بر دخالت جنسیت در این حکم دلالت داشته باشد، نداریم. بنابراین، حکمی که برای بیع و ربا بیان شده، از احکام مشترک میان زن و مرد است؛ چنان که مرد مجاز است با دیگران قرارداد خرید و فروش امضا کند و از این طریق، تجارت کند و سودی ببرد، برای زن نیز چنین است.
همچنین در برخی از آیات آمده است: «وَلاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِل» (بقره: 188) (اموال یکدیگر را به باطل در میان خود نخورید)؛ «وَلاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِل إِلاَّ أَن تَکُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکُمْ» (نساء: 29) (ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال یکدیگر را به باطل نخورید، مگر اینکه تجارتی با رضایت شما انجام گیرد.) در این آیات، هرگونه تحصیل سرمایه از راه های غیرمشروع «اکل مال به باطل» دانسته و ممنوع اعلام شده است. مقصود از «اکل» در اینجا، هرگونه تصرف در اموال و نقل و انتقال غیر مجاز است.(11) مصادیق «اکل مال به باطل» نیز در برخی از روایات، زراندوزی از طریق قمار و قسم دروغ دانسته شده است.(12) مفسّران نیز در تفسیر آیه، به دست آوردن مال از طریقِ لهو و لعب، غصب و ظلم را «اکل مال به باطل» دانسته اند. ربا نیز، که مورد نهی آیات می باشد، از مصادیق اکل مال به باطل است.(13) جمله استثنائیه «إِلاَّ أَن تَکُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ» اشاره است به اینکه تصرّف در اموال، باید از یکی از راه های مجاز و شرعی انجام شود که همان تجارت با رضایت طرفین است.(14)
در این آیات، ملاکِ ممنوعیت یا مشروعیت فعالیت اقتصادی، صادق بودن عنوان «اکل مال به باطل» یا «تجارة عن تراض» قرار داده شده است. تمام کارهایی که در عنوان «اکل مال به باطل» داخل باشند ممنوع، و کارهایی که مشمول «تجارة عن تراض» باشند مشروع خواهند بود. مصادیق «اکل مال به باطل» نیز در آیات و روایات بیان شده، ولی در هیچ یک از آن ها، فعالیت های اقتصادی زن در بیرون از خانه مصداق «اکل مال به باطل» دانسته نشده است. بنابراین، مشمول «تجارة عن تراض» و مشروع و مجاز خواهد بود.
گروه سوم: آیات امر به کار و تلاش مادی
دسته ای دیگر از آیات به رغم اینکه مشتمل بر واژگان رایج در اقتصاد و فقه نیستند، اما می توان از آن ها جواز فعالیت اقتصادی و اشتراک میان زن و مرد را نتیجه گرفت؛ مانند آیات ذیل:
«وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْما طَرِیّا وَ تَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَی الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»(نحل: 14)؛ او کسی است که دریا را مسخّر [شما [ساخت تا از گوشت آن بخورید و زیوری برای پوشیدن از آن استخراج کنید و کشتی ها را می بینی که سینه دریا را می شکافند تا شما [به تجارت بپردازید و [از فضل خدا بهره گیرید؛ شاید شکر نعمت های او را بجا آورید.
«رَّبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فِی الْبَحْرِ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ إِنَّهُ کَانَ بِکُمْ رَحِیما» (اسراء: 66)؛ پروردگار شما کسی است که کشتی را در دریا برای شما به حرکت در می آورد تا از نعمت او بهره مند شوید. او نسبت به شما مهربان است.
«وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنَا آیَةَ اللَّیْلِ وَجَعَلْنَا آیَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ»(اسراء: 12)؛ ما شب و روز را دو نشانه قرار دادیم، سپس نشانه شب را محو کردیم و نشانه روز را روشنی بخش ساختیم تا فضل پروردگارتان را بطلبید (و به تلاش زندگی برخیزید.)
«وَمِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (قصص: 73)؛ و از رحمت اوست که برای شما شب و روز را قرار داد تا هم در آن آرامش داشته باشید و هم برای بهره گیری از فضل خدا تلاش کنید و شاید شکر نعمت او را بجا آورید.
«فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلاَةُ فَانتَشِرُوا فِی الأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (جمعه: 10)؛ و هنگامی که نماز پایان گرفت در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید و خدا را بسیار یاد کنید، شاید رستگار شوید.
«لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ»(بقره: 198)؛ گناهی بر شما نیست که از فضل پروردگارتان طلب کنید.
مفسّران «ابتغاء فضل» را در جملاتِ «لتبتغوا من فضله»، «لِتبتَغوا فضلاً مِن رَبّکم» و «وابتغوا من فضله» به تجارت و کسب و تلاش اقتصادی تفسیر کرده اند.(15) از سوی دیگر، آیات یاد شده از جهت مخاطب اطلاق دارند بر این معنا که مخاطب در فعل «تبتغوا» و «ابتغوا» خصوص صنف مردان نیست، بلکه نظیر سایر خطاباتی که در قرآن شریف آمده اند، میان زن و مرد مشترکند، مگر در جایی دلیلی بر اختصاص آن به مردان داشته باشیم. همچنین از حیث نوع اشتغال نیز آیه در مقام بیان شغل خاصی نبوده است. از این رو، می توان گفت: با توجه به ترغیب و تشویق عمومی، که از سوی خدا برای طلب فضل صادر شده است، هرگونه تلاش اقتصادی، که مشروع و مصداق «تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ» باشد، برای زن و مرد مجاز است. بدین روی، بر اساس این آیه، اصل اوّلی جواز انواع تصرّفات زن در طبیعت و معاملات و تجارات است، مگر آنچه به دلیل قطعی خارج شده است.
«هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِن رِّزْقِهِ» (ملک: 15)؛ او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه های آن راه بروید و از روزی های خداوند بخورید. این آیه نیز از آیات مطلق است و انسان ها را به تصرف در طبیعت و فعالیت و تلاش اقتصادی امر می کند. تعبیر «کلوا مِن رزقه» در این آیه، به گفته علّامه طباطبایی به معنای انواع طلب و تصرّف در زمین است.(16) پس خوردن در اینجا به معنای جویدن و بلعیدن نیست، بلکه نظیر آیه «لا تأکلوا اَموالَکم بَینکم بالباطِل» (بقره: 188) به معنای تصرّف کردن است. بر اساس این تفسیر، آیه شریفه، به انسان ها گوشزد می کند که ما زمین را به گونه ای آفریدیم که شما بتوانید با انواع تصرف در آن زندگی مادی خود را تأمین کنید و سپس به وسیله امر با واژه «کلوا» انسان ها را به انواع کار و تلاش اقتصادی مثل صیادی، کشاورزی، دام داری و انواع تصرفات در زمین برای بهره وری از نعمت های الهی و استفاده از ارزاق آن ترغیب و تشویق کرده است. از سوی دیگر، امر به «کلوا» اختصاص به صنف خاصی ندارد؛ استفاده از نعمت های الهی و تصرف در زمین و بهره گرفتن از آب ها و درختان و جنگل ها و حیوانات برای همه انسان هاست. نه در این آیه و نه در آیات دیگر و نه در روایات، دلیلی بر تخصیص آیه به مردان نیست. بلی، لفظ «کلوا» جمع مذکر است، ولی پیش از این گفته شد که روش قرآن چنین است که معمولاً احکام مشترک مرد و زن را با خطاب مذکر بیان می کند.
گروه چهارم: اشتغالات خاص
گروه دیگر آیاتی است که می توان از آن ها جواز اشتغال زنان به برخی از حرفه های خاص را اصطیاد کرد. تأکید بر این نکته ضروری است که آیاتی که از آن ها یاد خواهد شد، در مقام بیان حرفه یا شغلی برای انسان ها نیست، بلکه در این دسته از آیات، انجام برخی از کارها مجاز اعلام شده است؛ کارهایی که اشتغال به آن ها در میان مردم عصر نزول رایج بوده و هم اکنون هم انسان هایی به آن کارها اشتغال دارند. با توجه به مجوّزی که قرآن برای انجام آن کارها به انسان ها داده و این اجازه را به گروه یا صنف ویژه ای اختصاص نداده است، می توان جواز اشتغال زنان به آن کار را از دیدگاه قران استفاده کرد. این کارها عبارتند از:
1. صیادی: «وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ» (مائده: 2) در آغاز سوره مائده، خداوند صید چهارپایان و خوردن گوشت آن ها را حلال کرده و فرموده است: «أُحِلَّتْ لَکُم بَهِیمَةُ الاَنْعَامِ.»سپس در آیه بعد، با جمله «غَیْرَ مُحِلِّی الصَّیْدِ وَ أَنتُمْ حُرُمٌ»، کسانی را که مشغول مناسک حج و در حال احرام هستند از شکار حیوانات منع کرده است. همچنین در آیات «لاَ تَقْتُلُواْ الصَّیْدَ وَأَنتُمْ حُرُمٌ» (مائده: 95) و «حُرِّمَ عَلَیْکُمْ صَیْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُما» (مائده: 96) ممنوعیت شکار در حال احرام را بیان کرده است. از خطاب آیات استفاده می شود که این حکم، میان زن و مرد مشترک است. از این رو، شکار کردن برای زنان و مردانِ محرم، حرام است. در آیه دوم خطاب به همان کسانی که شکار برایشان حرام بود، فرموده است: «وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ»؛ پس از خروج از احرام شکار کنید. امر در این آیه، به قرینه اینکه پس از دستور منع از شکار صادر شده است، فقط بر جواز این عمل دلالت دارد، نه بر بیش از آن و چون ممنوعان از این عمل زن و مرد بودند، پس این جواز نیز شامل هر دو دسته می شود.
ممنوعیت شکار برای زائران در خصوص حالت احرام و جواز این عمل پس از آن، نشانه آن است که شکار و صید حیوانات فی نفسه مبغوض و مورد نهی نیست. اگر صید حیوانات ذاتا کار غیر مشروعی بود، از سوی قرآن برای این عمل در هیچ شرایطی مجوّز صادر نمی شد. از سوی دیگر، توجه قرآن به مسئله صید و تحریم آن برای زائران در حال احرام در آیات متعددی از این سوره،(17) نشانه اهمیت این موضوع است و می فهماند که این کار مورد ابتلای جمع کثیری از حاجیان بوده است؛ شکار حیوانات، گوشت مورد نیاز آنان را تأمین می کرده و نوعی فعالیت و تلاش اقتصادی و تولید بوده است، نه یک کار تفریحی. بعید است به قرآنی که با شیوه ایجاز، تنها به تبیین مسائل ضروری و مورد نیاز انسان ها می پردازد چنین نسبتی داده و گفته شود در تمام آن آیات، به مسئله ای که برای تعداد انگشت شماری، به عنوان سرگرمی مطرح بوده توجه کرده و حرمت آن را در آیات متعدد تکرار کرده است. بنابراین، آنچه به طور یقین از آیه به دست می آید این است که شکار کردن پس از خروج از احرام جایز است. اکنون می پرسیم: برای چه کسی؟ جواب آن است که آیه اطلاق دارد. پس حکمی که در آن آمده است برای همه است؛ زن باشد یا مرد. چگونه شکاری جایز است: شکار تفریحی یا شکاری که شغل و راه درآمد باشد؟ باز هم آیه اطلاق دارد. بنابراین، می توان گفت: شکار کردن کاری است که هر یک از زن مرد می تواند انجام دهند. قرآن نه تنها از این کار منعی نکرده، بلکه جواز آن را نیز به صراحت اعلام کرده و در این خصوص میان دو صنف زن و مرد تفاوتی قایل نشده است.
2و3. ماهی گیری و غوّاصی: «وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْما طَرِیّا وَ تَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا»(نحل: 14)؛ او کسی است که دریا را مسخّر ساخت تا از آن گوشت تازه بخورید و زیوری برای پوشیدن از آن استخراج کنید. در این آیه، خداوند متعال با برشمردن برخی نعمت ها به دو نوع اشتغال اشاره کرده است: نخست ماهی گیری؛ زیرا مقصود از خوردن گوشت تازه از دریا، گوشت ماهی است که متوقف بر صید آن است. بنابراین، تقدیر آیه چنین است: «... لتصطادوا و تأکلوا.» دوم غوّاصی و استخراج زیور آلاتی مانند لؤلؤ و مرجان از دریا. خطاب در این آیه نیز ناظر به گروه خاصی نیست. هر کسی، چه زن و چه مرد، می تواند از دریا ماهی صید کند. نه در آیات و نه در روایات، کار شیلات به صنف مردان اختصاص داده نشده است. همچنین دلیلی بر اختصاص غوّاصی و پیدا کردن لؤلؤ و مرجان به مردان نداریم. از این رو، این عمل نیز به عنوان یک فعالیت اقتصادی به مردان اختصاص ندارد.
4. دایگی: «فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَکُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُن» (طلاق: 6) در این آیه، به مردانی که زن خود را طلاق داده اند و کودک شیرخوار دارند و مادر کودک حاضر است به آن شیر دهد، امر کرده که اگر زنان به فرزندان شما شیر دادند، مزد آنان را بدهید. سپس در دنباله آیه می فرماید: «... وَإِن تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَی»؛ و اگر به توافق نرسیدید، زن دیگری شیر دادن او را به عهده می گیرد. مفسّران در معنای آیه گفته اند: اگر زن و مرد در شیر دادن به کودک با هم به توافق نرسیدند، به این صورت که یا زن حاضر نیست به کودک شیر بدهد و یا اجرتی بیش ازمعمول می خواهد، در این صورت، بر پدر کودک لازم است برای تغذیه کودک، دایه بگیرد تا طفل آسیب نبیند.(18)
دایگی و شیر دادن به کودکانی که مادرانشان شیر نداشتند یا از دنیا رفته بودند در زمان های گذشته، میان زنان معمول بوده؛ چنان که حلیمه سعدیه و چند تن از زنان دیگر، برای همین کار به مکّه آمدند.(19) دایه ها در برابر خدمتی که ارائه می کردند و به کودک شیر می دادند مزد دریافت می کردند. قرآن نه تنها از این کار نهی نکرده و مزدی را که در مقابل این عمل گرفته می شود اکل مال به باطل ندانسته، بلکه خود به پدران بچه ها امر کرده است: در صورتی که برای شیر دادن با مادر کودک به توافق نرسیدید، دایه بگیرید. بنابراین، دایگی نیز می تواند به عنوان یکی از اشتغالاتی باشد که ویژه زنان است و قرآن به آن اشاره کرده است.
5. دام داری: «وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّی یُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَیْخٌ کَبِیر»(قصص: 23)؛ و هنگامی که به چاه آب مدین رسید، گروهی از مردم را در آنجا دید که چهارپایان خود را سیراب می کنند و در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند. به آن دو گفت: کار شما چیست؟ گفتند: ما آن ها را آب نمی دهیم تا چوپانان همگی خارج شوند و پدر ما پیرمرد کهنسالی است. از این آیه، چند نکته استفاده می شود:
نخست اینکه از تعبیر «لا نَسقی»، که فعل مضارع است و بر استمرار دلالت دارد، فهمیده می شود آب دادن به گوسفندان کار روزمره و همیشگی آنان بوده است. جمله «و ابونا شیخ کبیر» نیز مؤیّد همین مطلب است؛ زیرا کنایه از آن است که فرد دیگری را برای این انجام این کار نداریم. بنابراین، کار سیراب کردن گوسفندان را خود انجام می دهیم.
دوم اینکه گرچه در آیه سخنی از چوپانی دختران حضرت شعیب علیه السلام نیست، اما از اینکه گفتند: «لاَ نَسْقِی حَتَّی یُصْدِرَ الرِّعَاء وَ أَبُونَا شَیْخٌ کَبِیر»، می توان به دست آورد که همه کارهای گوسفندان، که یکی از آن ها آب دادن بوده و یکی هم به چرا بردن بوده، به عهده دختران بوده است؛ زیرا اگر دختران شعیب می گویند پدر ما پیر سال خورده است، کنایه است از اینکه کسی را برای آب دادن نداریم. پس حتما کسی را برای چرانیدن و علوفه دادن هم نداشته اند. از این رو، بعید است بگوییم کار دختران فقط آب دادن بوده است. اینکه حضرت شعیب علیه السلام ، به حضرت موسی علیه السلام گفت: می خواهم یکی از این دو دخترم را به همسری تو درآورم، به این شرط که هشت سال برای من کار کنی و اگر تا ده سال افزایش دهی محبتی از ناحیه توست(20)... برخی از مفسّران گفته اند: او را برای چوپانی اجیر کرد.(21) این امر نیز شاهدی است بر اینکه پیش از موسی، کار چوپانی گوسفندان را دختران انجام می دادند.
البته ممکن است گفته شود عمل دختران شعیب علیه السلام نمی تواند مستند جواز این گونه کارها برای زنان باشد؛ زیرا دختران حضرت شعیب علیه السلام از باب ضرورت و نبود فرد دیگری دست به این عمل می زدند. بنابراین، وقتی حضرت موسی علیه السلام از آنان می پرسد: برای چه اینجا ایستاده اید، آنان مقصود خود را گفتند و با این جمله که «پدر ما پیر سال خورده است»، عذر خود را نسبت به انجام این کار ذکر کردند و آن را به عنوان یک ضرورت برای خود بیان نمودند. بنابراین، کار کردن دختران حضرت شعیب علیه السلام در بیرون از خانه به سبب شرایط ویژه خانه آنان بود، نه اینکه در شرایط عادی، آنان این کار را انتخاب کرده باشند.
شواهد روایی بر جواز فعالیت های اقتصادی زنان
زنان فراوانی در صدر اسلام در زمان پیامبر گرامی و ائمّه اطهار علیهم السلام به فعالیت های اقتصادی اشتغال داشتند(22) و ائمّه اطهار علیهم السلام نه تنها آنان را از کار و تلاش نهی نمی کردند، بلکه در برخی موارد، لحن سخن یا طرز برخورد پیامبر یا امام با زنان شاغل به گونه ای بود که تشویق به ادامه کار نیز از آن استفاده می شود. این کارها عبارتند از:
1. بافندگی: ام حسن نخیعه می گوید: حضرت علی علیه السلام در راه به من برخورد کرد و فرمود: ام حسن، به چه کاری مشغولی؟ گفتم: بافندگی می کنم. امام به من فرمود: بدان که حلال ترین کسب است.(23) بنابراین نقل، امام با دیدن ام حسن در ابتدا، از شغل او سؤال کرد که حاکی از مشروعیت اشتغال برای زنان است، و دیگر آنکه وقتی ام حسن در جواب امام عرض کرد: به بافندگی اشتغال دارم و از این راه ارتزاق می کنم، امام نه تنها او را از این حرفه منع نکرد، بلکه با این جمله که «حلال ترین کسب است»، او را بر این ادامه اشتغال به این حرفه تشویق کرد. بنابراین، اشتغال زنان به حرفه هایی که از نظر اسلام حلال شمرده شده، مجاز بلکه مطلوب است.
2. نوحه خوانی: حنان بن سدیر گوید: در محله ما زنی بود که کنیزی نوحه خوان داشت. این زن از طریق نوحه خوانی کنیزش، زندگی خود را اداره می کرد. وی نزد پدرم آمد و گفت: تو می دانی که زندگی من از جانب خدا و به وسیله نوحه خوانی این جاریه تأمین می شود. دوست دارم از امام صادق علیه السلام بپرسی که اگر این کار حلال است، ادامه بدهم، و گر نه کنیز را بفروشم و از بهای آن زندگی کنم تا خدا فرجی برساند. پدرم گفت: پرسش این مسئله از امام برای من سخت است. او اضافه می کند: وقتی خدمت امام رسیدیم، خودم از امام درباره مسئله آن زن پرسش کردم. امام فرمود: آیا برای اجرت شرط می کند یا نه؟ گفتم: به خدا قسم، نمی دانم شرط می کند یا نه. حضرت فرمود: به آن زن بگو: شرط نکن و هر چه دادند قبول کن.(24) در این روایت نیز نوحه خوانی زن مورد تأیید امام قرار گرفته است. اگر اشتغال زن به نوحه خوانی غیر مجاز بود، آن حضرت وی را از این کار نهی می فرمود.
لازم به ذکر است اینکه امام در جواب پرسش کننده گفتند: برای کارش اجرتی تعیین نکند و هر چه دادند قبول کند، دلیل بر حرمت این کار و تحصیل درآمد از این طریق نیست؛ زیرا اگر چنین بود، امام مستقیما او را از ادامه آن کار برحذر می داشت. اگر به صورت استلزام نهی ای از کلمات امام فهمیده شود، مربوط به تعیین اجرت است به اصل عمل. عدم تعیین مزد نیز به احتمال قوی به سبب ویژگی کار است، نه خصوصیت نوحه خوان و جنسیت وی که زن است یا مرد.
آرایشگری: ابن ابی عمیر با واسطه، از امام صادق علیه السلام نقل می کند: یکی از زنانی که به آرایشگریی بانوان اشتغال داشت، بر پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله وارد شد. پیامبر اکرم به وی فرمود: آیا شغلت را رها کرده ای یا بر آن باقی هستی؟ زن گفت: ای رسول گرامی، بر شغلم باقی هستم و ادامه می دهم، مگر آنکه مرا از آن نهی کنی تا کنار بگذارم. حضرت نه تنها او را از آن کار منع نکرد، بلکه اجازه فرمود به کارش ادامه دهد و او را به برخی از آداب این کار نیز راهنمایی فرمود.(25)
عطر فروشی: حسین بن زید هاشمی از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که زنی به نام زینب عطاره نزد زنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد. پیامبر وارد خانه شد و او را نزد همسرانش دید. به وی فرمود: منزل ما را خوشبو کردی. زینب عرض کرد: منزل به بوی شما معطّرتر است. پس از این سخنان، پیامبر صلی الله علیه و آله برخی از آداب و احکام خرید و فروش را برای وی بیان فرمودند.(26) چنان که از این روایت استفاده می شود، نه تنها پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با اشتغال زینب به عطر فروشی مخالفتی نکرد، بلکه با حسن رفتار خود با وی و با بیان برخی از آداب معامله،(27) او را نسبت به ادامه آن کار تشویق کرد.
نتیجه
از آیات و شواهد روایی یاد شده می توان استفاده کرد که اسلام نسبت به اشتغال زنان دید منفی ندارد و کار و تلاش اقتصادی را در خانه یا در بیرون از خانه برای زن ممنوع نکرده است. اگر آیه شریفه «لاَ تأکلوا اموالکُم بینکُم بِالباطلِ» از برخی از معاملات نهی کرده و آن را باطل دانسته، برای همه است و تفاوتی میان زن و مرد نیست. جنسیت در هیچ یک از انواع معاملات و تجارات، دخالت ندارد. این گونه نیست که زن به دلیل جنسیت، از برخی از معاملات ممنوع، و مرد مجاز باشد. به همین سبب می بینیم در کتاب های فقهی، زنان از تجارت یا قرادادی استثنا نشده یا از اختیار شغل خاصی منع نگردیده اند. بلی، کارهایی همچون قضاوت، ولایت و رهبری و امامتِ جماعت(28) برای زن ممنوع است، اما این ها تخصصا از موضوع بحث خارج هستند؛ زیرا در فرهنگ اسلامی، به هیچ یک از این امور به عنوان شغل نگاه نمی شود تا گفته شود در اسلام برخی از شغل ها ویژه مردان است و زنان را در آن راهی نیست.
تذکر این نکته نیز ضروری است که آنچه به عنوان دیدگاه قرآن، در ارتباط با اشتغال زنان بیان شد مربوط به نفس کار و تلاش اقتصادی و بیان جواز این عمل برای زنان است. اما اینکه زنان برای حضور در محل کار چه شرایطی را باید رعایت کنند، چه شغلی برای زن شایسته تر است، کدام کار با حالت روحی و جسمی زن متناسب است، حق تقدّم با کارِ خانه است یا بیرون، در صورت تزاحم میان رسیدگی به فرزندان و همسر و اشتغال به کار بیرونی، ترجیح با کدام است، این پرسش ها و ده ها پرسش دیگر، که بیان آن ها در این مختصر نمی گنجد، باید در جای خود به طور جداگانه بحث شود. اما اجمالاً تذکر داده می شود، که بر اساس آموزه های دینی، خانواده در اسلام اصلی بنیادین بوده و حفظ و حراست از آن لازم است. زن رکن خانواده و مظهر خالقیت خدا و وظیفه تولید نسل و پرورش و تربیت آن را بر عهده دارد. حق اشتغال زن، نباید سبب از هم پاشیدن خانواده یا کنار گذاشتن وظیفه پرورش نسل سالم شود. بنابراین، در مواقع تزاحم بین کار و ازدواج، یا کار و رسیدگی به وظایف همسری و پرورش کودک، و عدم امکان جمع بین آن ها، خانواده مهم تر است و بر اساس اصل تقدیم اهم بر مهم، در امور متزاحم باید اشتغال زن فدای حفظ خانواده شود.

منابع مقاله:
مجله معرفت، شماره 83، طاهری نیا، احمد؛

 



برچسب‌ها:
[ دوشنبه 91/3/8 ] [ 3:7 عصر ] [ م.نظری ]

فعالیتهای فرهنگی و علمی روشن ترین موضوعات در اسلام می باشد. جانبداری اصولی از رشد علم و گسترش آموزش و دانایی در سطح جامعه بدون فرق و تمایز میان افراد و طبقات در آیات قرآنی، به روشنی و وضوح مطرح شده است .

تأکید اسلام بر فعالیتهای فرهنگی تا حدی است که حتی به زنان، جهت آموزش عقیدتی، اجازه شوهر را تکلیف نمی کند. یعنی در بسیاری از آموزشها چون آموزش اصول اعتقادات و احکام شرعی، ( که زنان باید بدانند ) ، اذن شوهر شرط نیست، مانند سایر اعمال تکلیفی که منع شوهر در آن، تأثیری ندارد .
از این رو پس از ظهور اسلام و برداشتن موانع علم آموزی از سر راه همسر و به ویژه این قشر، زنان در میدانهای علم و آموزش گام نهادند و چندی نگذشت که زنانی آگاه و دین شناس پدید آمدند و به مقامات بالایی در آگاهی و دانش رسیدند .
بریره، از زنان صدر اسلام است. روزی شوهر او نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و از بریره شکایت کرد که خانه را رها کرده و رفته است. پیامبر (ص) او را خواند و گفت : « ارجعی الی زوجک » یعنی « به خانه شوهرت بازگرد. » بریره گفت: « أتأمرنی یا رسول الله؟ » « آیا مرا امر می کنی و دستور واجب است؟ » پیامبر (ص) فرمود : « لا بل انا شفیع » « نه ( امر و بیان قانون نیست بلکه من واسطه و شفیع هستم . »
از این مکالمه روشن می شود که بریره به مراحلی از درک مفاهیم دینی و معیارهای شناخت احکام اسلامی دست یافته است، که سخن پیامبر (ص) را با معیارهای دقیق تحلیل می کند. این مکالمه و حدیث، مورد استدلال فقها و علمای اصلو است، در این موضوع که امر بدون قراین، دلالتی بر وجوب دارد یا نه؟
امام صادق (ع) می فرمایند: « فرب امرأه افقه من رجل » « چه بسیار زنانی که فقیه تر از مردان هستند . »
اسلام حق تعلیم و لزوم آموزش را برای مرد و زن هر دو فرض و واجب می شمارد . تا آنجا که پیامبر گرامی « تعلیم زن را مهریه او قرار داده است . »
درالمنثور از بیهقی نقل می کنند: روزی رسول خدا (ص) در جمع یاران و اصحابش نشسته بود؛ اسماء بنت یزید انصاریه، به حضور آن حضرت رسید و در کمال ادب سئوالاتی را در باب وظایف زن با ایراد خطابه ای ر جمع آن حضرت و یاران بیان کرد. سپس حضرت رسول (ص) رو به اصحاب کرده و فرمودند: آیا شما تا کنون زنی به این فضیلت دیده اید که در مسائل دینی این چنین سئوال کند؟ معلوم می شود شنیدن صدای زن در این گونه مسائل رواست و زن می تواند در مجامع عمومی درباره مسائل دین سخن بگوید و مردها هم می توانند سخن زن را در مسایل دینی بشنوند .
نتیجه گیری :
قرآن هیچ یک از ارزشها و ضد ارزشها را مذکر و مؤنث نمی داند. در عقل نظری که وضعش علم و اندیشه است، « دل » که کارش کشف و شهود است و « جان » که کارش فجور و تقواست، هیچ یک نه مؤنث و نه مذکرند .
قرآن کریم در زمینه عظمت و حقوق اجتماعی زن می فرماید: « یا أیها الذین آمنوا لا یحل لکم أن ترثوا النساء کرها و لا تعضلوهن لتذهبوا ببعض ما اتیتموهن إلا ان یأتین بفاحشه مبینه و عاشروهن بالمعروف فان کرهتموهن فعسی ان تکرهوا شیئا و یجعل الله فیه خیرا کثیرا »
با اندکی تأمل در این آیه می فهمیم که قرآن می فرماید: « با زنها معاشرت نیک داشته باشید و زن را چون مرد در مجامع خودتان راه دهید و اگر خوشایندتان نیست که آنها در مجامع شما شرکت کنند، این کار ناخوشایند را انجام دهید چرا که ممکن است خیر فراوانی در این کار باشد و شما ندانید . »
یعنی علیرغم اینکه در تعصب جاهلی زن را از فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی پس می راندند، قرآن تأکید می دارد که اینگونه تعصبات و رسومات جاهلی را که فرهنگ باطل است بزدائید و اگر خوشتان نمی آید آنها مانند شما سمتی داشته باشند و در جامعه و صحنه سیاست، درمان و پزشکی و فرهنگ و تدریس و ... حضور داشته باشند، این امر را تحمل کنید شاید، خیر فراوانی در این کار باشد و شما نمی دانید .
پس بانوان مسلمان با توجه به این تأکید قرآنی و طلب خیر فراوان و کمال می توانند در جهت کسب اشتغالات علمی و فرهنگی و هنری قدم بردارند .
به نقل از سایت شعائر


برچسب‌ها:
[ دوشنبه 91/3/8 ] [ 3:4 عصر ] [ م.نظری ]

قبل از آنکه به نظریات فقها و نظریه پردازان گذشته و حال درباره اشتغال زنان بپردازیم و دلایل آنها را مورد نقد و بررسی قرار دهیم، اشاره ای به تفاوتهای طبیعی زن و مرد می کنیم.
تفاوت طبیعت مرد با زن
آفرینش زن از نگاه قرآن کریم: در زمینه آفرینش زن در سوره نساء خداوند می فرماید:
«خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها[i]...»
«شما را از نفس واحدی خلق نمود و زوج او را از او پدید آورد.»
در آیه فوق مراد از «نفس واحده» آدم و مراد از «زوجها» حضرت حوا (علیها السلام) است که پدر و مادر نسل انسانند.[ii]
بدین معنی که خداوند حضرت حوا را از جنس و نوع حضرت آدم آفرید یا به تعبیر دیگر، مراد این است که گل آدم و حوا یکی است.
اما در تفسیر کلمه «منها» باید گفت، مفسران معتقدند، که مراد از آن «من جنسها» است
تفاوت جسمی زن با مرد

مرد تقریباً از زن درشت اندام تر و بلند قدتر و صدایش کلفت تر و خشن تر است، رشد بدنی مرد از زن سریع تر است حتی برخی معتقدند که جنین پسر سریع تر از جنین دختر رشد می کند. رشد عضلانی مرد و نیروی بدنی او از زن بیش تر است. اما زن در مقابل بسیاری از بیماری ها از مرد مقاوم تر است، دختر زودتر از پسر به سخن می آید و زودتر به مرحله بلوغ می رسد. مغز مرد تقریباً از مغز زن بزرگتر است، ولی با در نظر گرفتن نسبت مغز به مجموع بدن، مغز زن از مغز مرد، بزرگ تر است، ریه مرد قدرت دم و بازدم بیش تری دارد، ضربان قلب زن از ضربان قلب مرد سریع تر است و تفاوت های عمیق و دقیق تری که روز به روز با پیشرفت علم، آشکارتر می گردد.[iv]

تفاوت روحی زن با مرد

زن و مرد از لحاظ روانی نیز خصوصیات متفاوتی دارند، مثلاً زن سریع تر از مرد تحت تأثیر احساسات خویش قرار می گیرد. و به تعبیر استاد شهید مرتضی مطهری احساساتش صلح جویانه تر از مرد است؛ زن از توسل به خشونت درباره دیگران و خود پرهیز می کند و به همین دلیل میزان خودکشی در زنان کمتر از مردان است. احساسات در زن مادرانه است و این احساسات از دوران کودکی در او پدیدار می گردد، علاقه زن به خانواده و توجه ناخودآگاه او به اهمیت کانون خانوادگی بیش از مرد است؛ زن در علوم استدلالی و مسائل خشک عقلانی به پای مرد نمی رسد. ولی در ادبیات و نقاشی و سایر مسائل که با ذوق و احساسات مربوط است دست کمی از مرد ندارد، مرد بیش تر از زن قدرت کتمان رازها را دارد. به طور کلی می توان گفت: بارزترین این تفاوت ها به صورت عواطف و احساسات شدید در زن و احیاناً غلبه آن بر عقل، (و نه به رغم برخی، نقصان عقل) و غلبه تعقل بر احساسات در مرد نمایان می شود، که با وظایفی که هرکدام در نظام آفرینش به عهده دارند متناسب است. و ناگفته پیدا است که زن به خاطر داشتن نقش همسری و نقش خطیر مادری، نیازمند عاطفه و احساسات بیش تری است، حال آن که مرد برای مبارزه با تحصیل معاش و یافتن راه غلبه بر مشکلات، بیش تر به تفکر و تعقل نیاز دارد که رقت احساس در این میان کارساز نیست و به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی، تجهیز مرد به نیروی تعقل و دفاع و تجهیز زن به عواطف و احساسات شیوه ای متعادل است. و به این ترتیب، دو کفه ترازوی زندگی در جامعه، که مرکب از مرد و زن است، متعادل شده است.[v]
در نتیجه زن صرفنظر از تفاوت جسمی و روانی خود با مرد، خلقی مستقل از مرد دارد و در اصل آفرینش و گوهر وجودی اش، هیچ تفاوتی با مرد ندارد. تفاوت های جسمی و روانی میان زن و مرد، موجب تفاوت در مسئولیت های آنان شده و به تبع آن، تفاوت حقوق آنان را نیز به دنبال خواهد داشت، که اگر وجود تفاوتهای طبیعی میان زن و مرد را قبول داشته باشیم و تفاوت مسئولیت ها و حقوق زن و مرد در قرآن کریم را از همین زاویه بنگریم، تمام شبهات درباره ی این مسائل برطرف خواهد شد و مشخص می شود که قرآن کریم، هیچ گونه تبعیض بین زن و مرد قائل نشده است.[vi]
از دیدگاه اسلام، تفاوت های زن و مرد «تناسب» است، نه «نقص» و «کمال». قانون خلقت خواسته است با این تفاوت ها تناسب بیشتری میان زن و مرد که قطعاً برای زندگی مشترک ساخته شده اند (و مجرد زیستن، انحراف از قانون خلقت است)، به وجود آورد.[vii]
موضوع کار کردن زن مسلمان در بیرون از خانه، باعث اختلاف نظر، میان علمای اهل سنت و علمای شیعی است و هریک از این فقها، دلیل و سببهایی را برای نظر خود مطرح می کنند.

نظر قرآن، سنت و فقها

دین اسلام به هنگام پیدایش، برخی امور را که در جاهلیت بدان عمل می شد، پذیرفت و بعضی را اصلاح کرده، برخی دیگر را از بین برد و قوانین جدیدی را برای سامان دهی زندگی مسلمانان در اجتماع نو ظهور امت اسلام، وضع کرد. اسلام در مورد کار کردن زن، وضع زمان جاهلیت را پذیرفت؛ یعنی بی آنکه قانون صریحی بنهد، به زن اجازه داد همچنان کار کند، زیرا دین، همان گونه که حق کار کردن مرد را مسلم و بدیهی می دانست، در مورد زن چنین عقیده ای داشت. در زمان جاهلیت، بسته به [فرهنگ] محیط، به زن اجازه کار و فعالیت حرفه ای داده می شود. زن به فعالیتهای بزرگ و مهم اقتصادی در جامعه می پرداخت و در کنار مرد خانواده یا برای ارتزاق [خود و خانواده اش، اگر بیوه یا مطلقه بود] به عنوان یک کارگزار، فعالیت کشاورزی و دامپروری داشت. زنان برای کمک به خانواده یا ارتزاق، به صنایع دستی مشغول بودند و به زن، «صنعت کار» گفته می شد. وی آنچه را می بافت، یا می ریسید، و هم چنین کره و روغن یا پوست دباغی شده را می فروخت، زن فعالیت تجاری هم داشت، چه در داخل و محدود، که در بازارهای محلی یا عمومی خرید و فروش می کرد و یا در محل کسب خود که در طول سال کار می کرد و محصولات دست سازش را می فروخت یا کارهای زنان را که برای وی کار می کردند و آنچه را ساخته شده از بازار می خرید، خرید و فروش می کرد. از شمار این زنان «ام منذر بنت قیس» است که ظاهراً در زمان رسول الله (صلی الله علیه وآله) خرما می فروخت و «اسماء بنت مخرمة بن جندل» که عطر فروش بود و از «یمن» عطر وارد می کرد و در مدینه می فروخت. برخی از زنان تجارت خارجی می کردند و ثروتمند بودند. مثل «هند بنت عقبه» و «خدیجه بنت خویلد» اولین همسر گرامی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) . در مقایسه با باقی حرفه ها، تجارت اهمیت و موقعیت خاصی داشت و کسانی که بدان می پرداختند که شخصیتی قوی داشتند و دور اندیش بودند و می توانستند با مردم روابط و پیوند خوبی داشته باشند. افزون بر این کارها، زنان در زمینه فکری و ادبی نقش داشتند و کاهن، شاعر، حکیم و مرجع رفع اختلاف بودند.[viii]
اگر کار و فعالیت زنان در زمان اسلام را ادامه وضع زمان جاهلیت بدانیم و اگر قرآن آیه صریحی درباره کار کردن زنان نیاورده باشد، همچنان که درباره مردان نیاورده آیا می توانیم بدین سبب بگوییم: کار کردن مرد حرام است؟! اگرچه در قرآن به طور ضمنی اشاره به کار کردن زنان شده است. قرآن مَهر را بر مرد شرعاً واجب کرده، ارث بردن زن را پذیرفته و سهم مشخصی از ارث را در هر وضعی برای وی در نظر گرفته است. این حقوق و اموال، سرمایه ای برای زن است که باید آن را توسعه و رشد دهد. قرآن می پذیرد که وی قانوناً شایستگی دارد، پیمان ببندد و خرید و فروش و رهن و... کند.[ix]
در سنت- که از جمله وظایف آن تشریح و تبیین محتوای قرآن است- مطلبی درباره ممنوعیت کار کردن زن نیامده است، بلکه زن را به حضور در فعالیتها و به عهده گرفتن وظایف و مناصبی خواند، که به مقتضای جامعه نو پیدای اسلام به وجود آمده بود. در مکه و زمان رسول الله (صلی الله علیه وآله) امور حسبه (مالی) را «سمراء بنت نهیک الا سدیه» بر عهده داشت. وی با شلاق، کسانی را که در داد و ستد، غش و فریبکاری می کردند، مجازات می کرد. امور حسبه از مهمترین و خطیرترین مناصبی است که شخص می تواند در جامعه اسلامی بر عهده گیرد. مسئولیت امر حسبه، حد و مرزی نمی شناسد. از واگذاری این مسئولیت به زن می توان میزان اعتماد بالا تواناییها و شایستگی های زن را در پذیرش مسئولیت، در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) فهمید. در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) بسیاری از زنان مانند مردان در جنگها حضور فعالی داشتند.[x]

آرای متقدمین و متأخرین از فقهاء عظام

خانم «شیما الصراف» که قانوندان و پژوهشگر عراقی است، آرای فقها گذشته و حال درباره اشتغال زنان بیان کرده است که اینجانب مطالعه نموده و بر این عقیده ام که خانم شیما الصراف قلمی تند داشته و با زنانه نگری مسأله را مورد بررسی قرار داده است و سخنانش منطقی نیست. به هر حال مطالب ایشان را در این زمینه برای تحقیق خود لازم و ضروری ندانسته ام. فقط همین را ذکر کنم که ایشان نظر فقهای گذشته را چنین گفته اند: که کار کردن زن را حرام می دانسته اند و بارداری و شیردهی و نگهداری و تربیت فرزندان و به کارهای خانه پرداختن را جزو وظایف زنان دانسته اند و اینکه تا وقتی بر شوهر، شرعاً واجب است نفقه بدهد، زن حق کار کردن ندارد و نظر فقهای کنونی را به رغم توجیهات گوناگون در منع کار زن، تماماً مستند به دلایل و اعتقادات فقهای پیشین می داند. و دست کم، به خاطر روابط زناشویی، بیشتر قواعد مکاتب فقهی، صراحت در منع زن از کار دارند، به دلیل اینکه شرعاً بر مرد واجب است نفقه بپردازد. یکی از فقیهان بزرگ حنفی می گوید: «کار زنان موجب فتنه است.» و بیرون رفتن زن از خانه بسته به اجازه ی شوهر است. لذا می توان از سخنان خانم شیماء الصراف چنین برداشت کرد که هم فقهای گذشته و هم حال با کار کردن زنان مخالف هستند ولی با تمام اینها همانطور که در ابتدا ذکر کردیم قلم نویسنده قلمی تند است و قضاوتی یک طرفه و بدون منطق داشته اند و ایشان چنین وانمود کرده اند که رأی تمامی فقها چنین است! اما مطلقاً چنین نیست، مثلاً مذهب جعفری (شیعی) نه تنها کار کردن زن را قبول دارد، بلکه فراتر از این را معتقد است. ما رأی فقیهان شیعی را در بحث اجاره فقط برای نمونه ذکر می کنیم.

نظر فقیهان شیعی

سید یزدی در عروة الوثقی و سید حکیم در مستمسک گفته اند: اگر زن برای خدمت در مدت معینی، [تعهد و توان خود را] اجاره دهد و پیش از انقضای این مدت، ازدواج کند، اجاره [و تعهد] باطل نمی شود، حتی اگر خدمت، منافی بهره جویی شوهر و حقوق زناشویی باشد. در این حکم تفاوتی نیست شوهر در هنگام ازدواج، تعهد زن را بداند یا نداند، زیرا دو حق اینجا هست: حق خدمت و حق شوهر. اگر زن بتواند هر دو را انجام دهد، که خوب، و اگر جمع میان آن دو ممکن نباشد و تزاحم کنند، حق بیشتر، که تعهد خدمت است، مقدم است، چون اگر حقوق شرعی مزاحم هم شوند، ترجیح با حق سابق است. بنابراین شوهر حق اعتراض یا فسخ تعهد زن را ندارد و همسر ناشزه محسوب نمی شود. اما اگر پس از ازدواج تعهد خدمت دهد و با حق شوهر منافات داشته باشد، بدون اذن و اجازه شوهر، تعهد خدمت درست نیست. اگر تعهد، با حق شوهر مطلقاً منافات ندارد، مثلاً تعهد قرائت قرآن یا بافتن پیراهن با نخ کاموا یا پشم، را بدهد، اجاره [و تعهد] صحیح است حتی اگر شوهر اذن ندهد.»[xi]
متانت و منطقی بودن و واقع نگری نظر این فقیهان مشهود است. اینان اگر کارکردن زن، پس از ازدواج را به موافقت شوهر ربط داده اند، به معنای اولویت حضور زن در خانه است. بدون تردید این اجتهاد همخوان با واقعیتهای اجتماع در آن زمان است.

زنان مؤثر در تکامل تاریخ و ارائه الگوهای عملی

قرآن کریم همچنانکه پیامبران را الگوی مردم معرفی می نماید و می گوید: «لکم فی رسول الله اسوة حسنة» زنان برجسته ای همچون «آسیه» همسر فرعون و «مریم» مادر عیسی و اصولاً زنان مؤمنه و پرهیزگار را الگوی همه مردم معرفی می نماید.[xii]
در اینجا این سؤال مطرح است که در عصر تهاجم فرهنگی خصوصاً تهاجمی که بر علیه اسلام اصیل از سوی استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا صورت می گیرد، زن مسلمان با توجه به حضورش در جامعه، چگونه باید آرمانهای دینی و اعتقادی خود را محفوظ نگاهدارد؟ زن مسلمان می تواند همراه با توسعه تکنولوژی و با الگوبرداری از زنان بزرگی همچون خدیجه (سلام الله علیها)، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، زینب (سلام الله علیها)، سمیه و... به جایگاه اجتماعی خود در این زمان دست یابد مشروط به اینکه:
1. ملاک ارتقا. اجتماعی را برخورداری از اخلاق الهی، اندیشمند بودن و استقلال فکری بداند نه بهره مندی صرف از مادیات و داشتن حسن ظاهر و وابستگی های نامعقول دنیوی.
2. در اخلاق فردی نیز ارزشهای الهی همچون ایثار، فداکاری، محبت به همنوع و حفظ حدود الهی همچون عفاف و پاکدامنی را در خود پرورش داده به گونه ای که این خصلتها ملکه وی شود و در هر شرایطی آنها را بکار گیرد.[xiii]
آسیه همسر فرعون یکی از برجسته ترین چهره های تاریخ است که در آلوده ترین دوران تاریخی سرزمین مصر ظهور خویش را به بهترین وجهی نشان داد. حضرت موسی (علیه السلام) در سایه حمایت های این بانوی بزرگوار توانست مراحل حساس نهضت خویش را طی کند و برای پذیرش رسالت پیامبری آماده شود.[xiv]
تاریخ صدر اسلام آکنده از نقش فعال سیاسی زنان است، زنانی که اسوه آنان حضرت فاطمه (سلام الله علیها) می باشد. تولد حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از نقاط درخشان و از معجزات خداوندی بود و جلوه گر اهدافی است که پیامبر (صلی الله علیه وآله) رسالت آن را بر دوش داشت. فاطمه (سلام الله علیها) درتاریخ اسلام چهره برجسته و شخصیت ارجمندی دارد، البته نه تنها به خاطر اینکه دختر پیامبر، یا همسر علی (علیه السلام) است و نه تنها به خاطر اینکه مادر ائمه اطهار است، بلکه از این نظر که او در جایگاه یک زن- آن هم در تاریک ترین دوران تاریخ- که زن از نازلترین نقش اجتماعی برخوردار بود- رسالتی را به انجام رسانید و شوری در اجتماع زنان و جامعه بی فروغ آنان برانگیخت. بانویی که خطبه های بلیغ او در حمایت از مقام ولایت در تاریخ، جاوید مانده و خطابه های پرارزش دخت او، زینب کبری (سلام الله علیها) نیز در دربار ابن زیاد و یزید اثر ماندگار دیگری در تاریخ اسلام گردیده است و در برابر «کاخ سبز» یزید تداوم خون سرخ برادر می شود و امروز فریاد ظلم برانداز زینب(سلام الله علیها) در شطّ خون حسین (علیه السلام) جاری و جاودانه بانگ بیداری زمان و آزادگان جهان اسلام است.[xv]
از جمله زنان ره یافته که راهبر جاهلان گمراه بودند، می توان از «سفانه» دختر طایی نام برد که راهنمای برادر خود، عدی می گردد و سبب می شود تا برادرش نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله) بیاید و دین اسلام را اختیار کند تا آنجا که عدی از اصحاب خاص و حامیان پرتوان حضرت علی (علیه السلام) در عهد خلافت آن امام همام می شود.
ام سلمه همسر پیامبر (صلی الله علیه وآله) بالغ بر 378 حدیث از پیامبر نقل کرده است. درباره او می گوید: هرگاه مشغول کاری در خانه بود، چون صدای آن حضرت را می شنید، با عجله کار را بر زمین می گذاشت و با اشتیاق فراوان برای شنیدن کلام حضرت می شتافت.[xvi]
بنابراین زنانی که نقش اساسی در تاریخ اسلام و به تبع آن در پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی داشتند با توجه به میزان تعهد و خدمتشان، در تکامل انسانیت و پرورش انسانها نقش داشته اند. حتی اگر خانه دار بوده باشند. آنان در جامعه دارای ارزش و احترام هستند و همچنین الگو و نمونه- نه تنها برای زنان- بلکه برای مردان نیز می باشند.
اگر در جامعه ای، توسعه ای ایثار، اصل و محور قرار گرفت، مدیریت آن به دست زنان، که مجری پرورش محبت در جامعه هستند، خواهد بود. به عبارت دیگر، استراتژی این جامعه به گونه ای می شود که کرامت انسان بالا رود و به جای استکبار، ایثار و به جای ظلم، محبت بوجود آید. عوامل اجتماعی که می تواند محبت را ایجاد کرده و توسعه دهد، زنان هستند. لذا از این طرق زنان، هم حضور مستقیم در تکامل خواهند داشت و هم در تولید ایثار، مؤثر خواهند بود.»[xvii]

فاطمه اکبرنیا

پی نوشت ها:

[i] - نساء (4) آیه 1.
[ii] - محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج4، ص 139؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج3 و4، ص 7.
[iii] - محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج4، ص 140؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج3 و4، ص 629.
[iv] - مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، چاپ هشتم، زمستان 1367، ص 177 و 205، با تلخیص.
[v] - طاهره نور حسن فقیده، حقوق زن در قرآن و عهدین، فرهنگ گستر، چاپخانه سروش، ص 56.
[vi] - طاهره نور حسن فقیده، حقوق زن در قرآن و عهدین، ص 57، با اندکی تلخیص.
[vii] - مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص 169 و 170.
[viii] - شیماء الصراف، اشتغال زنان از نگاه قرآن و سنت و نظر فقهای گذشته و حال، مترجم: عبدالله امینی، پیام زن، شماره هشتم، ص23.
[ix] - شیماء الصراف، اشتغال زنان از نگاه قرآن و سنت و نظر فقهای گذشته و حال، مترجم: عبدالله امینی، پیام زن، شماره هشتم، ص24.
[x] - همان، ص 25 و 26، با اندکی تلخیص و دخل و تصرف.
[xi] - شیماء الصراف، اشتغال زنان از نگاه قرآن و سنت و نظر فقهای گذشته و حال، مترجم: عبدالله امینی، پیام زن، شماره هشتم، ص 23.
[xii] - مریم (19) آیات 11 و 12.
[xiii] - مجموعه مقالات کنفرانس نقش زن و خانواده در توسعه انسانی، ناشر: دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهوری آقای رفسنجانی، چاپ اول، زمستان 1375، امور فنی: مؤسسه دانشگاهی رسام هنر، ص 14 با تلخیص.
[xiv] - مجموعه مقالات کنفرانس نقش زن در خانواده در توسعه انسانی، صص 16 و 17 با تلخیص.
[xv] - همان، ص 14 و 15 با تلخیص و اندکی دخل و تصرف؛ بتول محتشمی، نشریه بهار، شماره 3، صص 78 و 79.
[xvi] - مجموعه مقالات کنفرانس نقش زن و خانواده در توسعه انسانی، ص 14 و 15 با تلخیص؛ بتول محتشمی، نشریه بهار، شماره 3، ص 78 و 79.
[xvii] - ثریا مکنون، روزنامه صدای عدالت، 10/4/81، شماره 2، ص 8 .



برچسب‌ها:
[ دوشنبه 91/3/8 ] [ 2:0 عصر ] [ م.نظری ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

م.نظری
فرهنگ جامعه امروز،فرهنگی بی ثبات است. فرهنگی که نه دینی است و نه لائیک. معلوم نیست وام دار سنت است یا مدرنیته. مردم در این جامعه در امور فردی و خانوادگی و اجتماعی خود دچار تناقضات بسیار می شوند. در این مجال سعی دارم به کمک وحی و خرد و جمع فرهنگ سازی کنم.
برچسب‌ ها
آرشیو مطالب
امکانات وب
ایران رمان